سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۳
اگر صد ناپسند آید ز درویش
رفیقانش یکی از صد ندانند
وگر یک بذله گوید پادشاهی
از اقلیمی به اقلیمی رسانند
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۵
چو دخلت نیست خرج آهسته تر کن
که میگویند ملاحان سرودی
اگر باران به کوهستان نبارد
به سالی دجله گردد خشک رودی
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۵
خداوندان کام و نیکبختی
چرا سختی خورند از بیم سختی
برو شادی کن ای یار دل افروز
غم فردا نشاید خورد امروز
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۵
حریف سفله در پایان مستی
نیندیشد ز روز تنگدستی
درخت اندر بهاران بر فشاند
زمستان لاجرم بی برگ ماند
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۷
فراموشت نکرد ایزد در آن حال
که بودی نطفهٔ مدفون و مدهوش
روانت داد و طبع و عقل و ادراک
جمال و نطق و رای و فکرت و هوش
ده انگشتت مرتب کرد بر کف
[...]
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱۱
به صورت آدمی شد قطرهٔ آب
که چل روزش قرار اندر رحم ماند
و گر چل ساله را عقل و ادب نیست
به تحقیقش نشاید آدمی خواند
جوانمردی و لطف است آدمیت
[...]
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » جدال سعدی با مدعی در بیان توانگری و درویشی
کریمان را، به دست اندر، دِرَم نیست
خداوندانِ نعمت را کَرَم نیست
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » جدال سعدی با مدعی در بیان توانگری و درویشی
سگی را گر کلوخی بر سر آید
ز شادی برجهد کاین استخوانیست
وگر نعشی دو کس بر دوش گیرند
لئیمالطبع پندارد که خوانیست