گنجور

نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۱۴

 

تو صوف و پوستین داری زمستان

چه غم داری زعریان بلاکش

(یکی را جامه سرما تنورست)

( تو دست از دور میداری بر آتش)

۲ بیت
نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۲۰

 

زنا که وصله کرباس زردک

فتاد از یقچه رختی بدستم

بدو گفتم که دیبا یا کتانی

(که از بوی دلاویز تو مستم)

بگفتا پاره کرباس بودم

[...]

۴ بیت
نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۲۹

 

غرض زین طرز تشریف قبولیست

که پوشاند بما اهل صفائی

مگر الباغ بخشی چون بخواند

بعریانی دهد جامه بهائی

۲ بیت
نظام قاری