گنجور

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴ - خانه بیگانه!

 

امان از خویش را بی‌خانه دیدن

خود اندر خانه بیگانه دیدن

سپس بیگانه بی‌خانمان را

به جای خویش صاحبخانه دیدن!

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷ - جام عمر

 

الا ای مرگ! در جانم درآویز

که جام عمر من، گردید لبریز!

چسان من زنده مانم: ملک ایران

به سر گیرد دوباره، دور چنگیز

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۷ - گردون من

 

دل پر خون من را کس ندارد

سر مجنون من را کس ندارد

همه کس را، ز گردون دل کباب است

ولی گردون من را کس ندارد

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۰ - نام نیک

 

من این پیری! جوانی را نخواهم

بمیرم زندگانی را نخواهم

چو نام نیک باشد، زندگی چیست؟

چو باقی هست فانی را نخواهم

میرزاده عشقی
 
 
sunny dark_mode