رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲
به حق نالم ز هجر دوست زارا
سحرگاهان چو بر گلبن هَزارا
قضا گر داد من نستاند از تو
ز سوز دل بسوزانم قضا را
چو عارض برفروزی میبسوزد
[...]
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴
دلا تا کی همی جویی منی را
چه داری دوستْ هرزه دشمنی را
چرا جویی وفا از بیوفایی
چه کوبی بیهُده سرد آهنی را
اَیا سوسن بناگوشی که داری
[...]
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۱
گل صدبرگ و مشک و عنبر وسیب
یاسمین سپید و مورد بزیب
این همه یکسره تمام شدست
نزد تو، ای بت ملوک فریب
شب عاشقت لیلهالقدرست
[...]
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۶
چه چیزست آن رونده تیرک خرد؟
چه چیزست آن پلالک تیغ بران؟
یکی اندر دهان حق زبانست
یکی اندر دهان مرگ دندان
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰۷
رفیقا، چند گویی: کو نشاطت؟
بنگریزد کس از گرم آفروشه
مرا امروز توبه سود دارد
چنان چون دردمندان را شنوشه
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر هزج » پاره ۱
شبی دیرند و ظلمت را مهیا
چو نابینا درو دو چشم بینا
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر هزج » پاره ۲
درنگ آر ای سپهر چرخ وارا
کیاخن ترت باید کرد کارا
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر هزج » پاره ۳
چراغان در شب چک آن چنان شد
که گیتی رشک هفتم آسمان شد
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر هزج » پاره ۴
چو یاوندان به مجلس می گرفتند
ز مجلس مست چون گشتند رفتند
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر هزج » پاره ۵
نیارم بر کسی این راز بگشود
مرا از خال هندوی تو بفنود
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر هزج » پاره ۶
اگرچه در وفا بی شبهی و دیس
نمیدانی تو قدر من ازندیس
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر هزج » پاره ۷
بود زودا، که آیی نیک خاموش
چو مرغابی زنی در آب پاغوش
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر هزج » پاره ۸
الهی، از خودم بستان و گم کن
به نور پاک بر من اشتلم کن