×
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۵۴
چه بخت بود که ناگه بر سر رسید مرا
که داد مژده وصل تو هر که دید مرا
رمیده بود دل از هوش و صبر شکر خدا
که آن رمیده به دیدارت آرمید مرا
فتاد مرده تنی بودم از جمال تو دور
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۱
شد از رکاب تو پیدا هلال عید مرا
گشوده شد در جنت ازین کلید مرا
کنم سیاه ز نظاره بنفشه خطان
شود دو دیده چو بادام اگر سفید مرا
گران نیم به خریدار از سبکروحی
[...]