گنجور

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۸

 

من از خدای جهان عمر می‌خواهم چندان

که غنچه متبسم شود گل خندان

هلال وارش اگر چه جمال کامل نیست

ولی چو مه شودش ملک حسن صد چندان

همی خواهم چو جهانیش آرزومندند

[...]

سیف فرغانی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ سوم (در ذکر پادشاهان) » بخش ۲۰

 

چو نیست پیش پدر اینقدر یقین که پسر

ز خیل بی خردان است یا خردمندان

بس است سیرت نیکو حکیم را فرزند

زبون زن چه شود بر امید فرزندان

جامی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۳

 

درست نیست گشودن به خنده لب چندان

که خویش را شکند، پسته چون شود خندان

به ملک صبر ترا خاتم سلیمانیست

جگر شود چو نگیندان گوهر دندان

تو یوسفی و، جهان بقا ترا مصر است

[...]

واعظ قزوینی
 
 
sunny dark_mode