×
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۱
خیال خود همه باید، ز سر به در کردن
دگر به عالم سودای او گذر کردن
زمان زمان به جهانی رسیدن عشقش
وزان جهان به جهانی دگر سفر کردن
به منزلی که نباشد حبیب اگر باشد
[...]
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۲۸
بدیده سوی تو حیف آیدم گذر کردن
نشان پای نو آزرده نظر کردن
نهادهایم همه سوی آستان تو روی
بعزم کعبه مبارک بود سفر کردن
لب تو همدم ما چون بریم از آن سر زلف
[...]
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱۴ - گفتوگوی دو شاه
معاهده است فقط از برای خرکردن
وز آل میان خر خود را ز پل بدرکردن