گنجور

فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۹

 

چه گونه فاش نگردد غم نهانی ما

بشرح حال زبانیست بی زبانی ما

برون مباد زمانی ز جان ما غم یار

که در بلا غم یارست یار جانی ما

در سرشک بپای تو ریختیم و خوشیم

[...]

فضولی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۳۸

 

به هند، گشته زمین گیر، ناتوانی ما

رسیده است به شب، روز زندگانی ما

به ما قفس وطنان، نوبهار می خندد

خزان رسید و نشد فصلگل فشانی ما

کنار و جیب دو عالم به دست چاک افتد

[...]

حزین لاهیجی
 
 
sunny dark_mode