گنجور

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۲

 

بیا که خسته دلان را تویی معاد و معاذ

بیا که حکم تو را نیست مانعی ز نفاذ

مده غرور به لذات خلدم ای زاهد

که نیست جز به الم های عشقم استلذاذ

به سلک زمره اصحاب ازان سبب ره یافت

[...]

جامی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۰

 

کجا رویم که ما را تو ملجایی و ملاذ

نعوذ بالله اگر جز در تو هست معاذ

زمانه را نبود جز به سایة تو پناه

سپهر را نبود جز به درگه تو لواذ

به غیر امر ترا نیست در جهان جریان

[...]

فیاض لاهیجی
 
 
sunny dark_mode