×
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » قطعات » شمارهٔ ۱۷
اگر ز سهم حوادث مصیبتی رسدت
درین نشیمن حرمان که موطن خطر است
مکن به دست جزع خرقه صبوری چاک
که فوت اجر مصیبت مصیبتی دگر است
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » قطعات » شمارهٔ ۲۶
به یک لطیفه فرستاد ابره جامه
برایم آن که بود خلعت کرم به برش
نشسته منتظرم تا خدا برانگیزد
لطیفه دگر از غیب بهر آسترش
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » قطعات » شمارهٔ ۳۰
دلا چو روی در ارباب معنی آوردی
مبر به کار قوانین شعر و انشا را
که سجع و قافیه گرچه لطیف و موزونند
دو پرده اند جمال عروس معنا را
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » قطعات » شمارهٔ ۳۴
ایا دقیقه شناسی که سر هر مشکل
به پیش خاطر وقاد تو بود مکشوف
ز اختیار که صد صیغه را بود مصدر
نخست صیغه بگیر از مضارع معروف
دو حرف اول ازان سوی ما فرست که باد
[...]