گنجور

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۱۶

 

شبی که جام می وصل درمیان آید

چو شیشه هر نفس آن شوخ در کنار خوش است

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۲۰

 

فروغ گوش گل از آتشین نوای من است

دماغ غنچه تر از نشاه صدای من است

که را وسیله گلچینی وصال کنم؟

کسی که محرم او نیست آشنای من است

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۲۴

 

صبا چو بگذرد از ما، ز داغ گل بیز است

قدح به ما چو رسد، از شکست لبریز است

چگونه شیشه ناستد تمام شب به نماز

که در صلاح، به از زاهد سحرخیز است

پیاله ای که به گلبرگ لعل او نرسد

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۲۷

 

چه سان به نامه عاشق سرش فرود آید

ز دیدن گل کاغذ، بهار را ننگ است

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۳۶

 

به سان مهره شطرنج، از متاع جهان

به غیر خویش، متاعی به خانه نتوان داشت

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۳۷

 

هما ز سایه دهد گرچه دولتی به شهان

ولی چو سایه، خودش از قفای درویش است

تمام یافته پوست تخت، می داند

که تخت پادشهان، نصف جای درویش است

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۳۸

 

سفید گشت سرم از شکوفه پیری

اگر چه برگ رسان جوانی ام چو درخت

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۴۲

 

اگر زمانه بنای ستم کند، چه علاج

می نشاط مرا ساز غم کند، چه علاج

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۴۴

 

چگونه حسن نباشد به بوالهوس محتاج

که هست آتش سوزان به خار و خس محتاج

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۴۷

 

اگر برون نرود گل ز بوستان، چه کند

نسیم بی ادب افتاده و صبا گستاخ

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۵۰

 

نیامدی که مبادا بمیرم از شادی

بیا که مرگ به از انتظار می باشد

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۸۴

 

به دور میکده باید شراب چندان ریخت

که لای خم، ره آمد شد عسس بندد!

چه سان مویز نگردم به غورگی، که فلک

کمر به چیدن انگور نیمرس بندد

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۹۳

 

رسید موسم گل، باده در پیاله کنید

دماغ سوزی این کار، همچو لاله کنید

به آن پری بخورانید یک دو جام دلیر

چو بی خبر شود از خود، به من حواله کنید

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۹۹

 

ثبات خانه تن را حباب می داند

بنای جلوه گری را سراب می داند

قدح که هیچ نمی داند از مراتب بزم

شراب را ز غم او کباب می داند

به نیم جو نخرد ذوق آرمیدن را

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۳۰۴

 

مشو ملول که ساغر ز دست خواهد شد

نصیب و قسمت ما آنچه هست خواهد شد

به قصد صنع خدا چون به خود نظاره کند

خداپرست نشد، خودپرست خواهد شد

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۳۲۷

 

به پنجه مژه از باغ، ژاله باید چید

به جای گل ز چمن داغ لاله باید چید

خراب تا نشود خانه، زود بر لب طاق

قرابه های می دیرساله باید چید

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۳۳۰

 

تو تاب درد نداری، مپرس درد مرا

به درد من چو رسی، دردمند خواهی شد

نصیحتی بشنو غنچه، پیش گل منشین

که از مصاحبتش هرزه خند خواهی شد

به تخم اشک من از جوی دیده گوید آب

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۳۳۷

 

دو چشم من چو بر آن شوخ بی وفا افتاد

یکی گریست به حالم، یکی دگر خندید

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۳۵۸

 

درین چمن، گل امسال همچو پار نبود

به جای غنچه شاداب، غیر خار نبود

صنوبر از همه سو آفتاب گز می کرد

ز برگ ریز خزان سایه با چنار نبود

پیاده، رو به عدم داشت فوج تاج خروس

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۳۶۷

 

مرا به نسبت آدم، زمانه خوار کند

خطا ز دست پدر شد، پسر چه کار کند

صبا کجاست که از غنچه لبت، حرفی

زند به گوش خزان، کار صد بهار کند

نگه ذخیره نماید همیشه مردم چشم

[...]

طغرای مشهدی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode