گنجور

امیر شاهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۶

 

چو ساقی آن قدح لاله گون بگرداند

دلم خیال لبش در درون بگرداند

صبا ز لعل تو تا غنچه را دهد بویی

هزار بار دلش را بخون بگرداند

به پیر عقل بگوئید، تا برای خدا

[...]

امیر شاهی
 

شاهدی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۴۶

 

چو جان خیال لبش در درون بگرداند

درون پرده دلم را به خون بگرداند

اگر چه عقل به تدبیر میکشد دل را

فسون چشم تواش با فنون بگرداند

خرد که موی شکافد به فن و دانش و هوش

[...]

شاهدی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۴

 

عنان چو از پی صید زبون بگرداند

مرا که صید زبونم،‌ به خون بگرداند

ز بزم چون رود آن مست یک زمان بیرون

دلم هزار گمان در درون بگرداند

حجاب عشق دلم را به خویش نگذارد

[...]

میلی
 
 
sunny dark_mode