گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳۰ - مدح سیف الدوله محمود

 

چرا نگرید چشم و چرا ننالد تن

کزین برفت نشاط و از آن برفت وسن

چنان بگریم کم دشمنان ببخشایند

چو یادم آید از دوستان و اهل وطن

سحر شوم ز غم و پیرهن همی بدرم

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۲ - ستایش استاد رشیدی

 

شب سیاه چو برچید از هوا دامن

زدوده گشت زمین را ز مهر پیرامن

ز برگ و شاخ درختان که بر زمین افتاد

فروغ مهر همه باغ کرد پر سوسن

چو برگ برگ گل زرد پاره پاره زر

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۹ - هم در مدح آن بزرگ

 

سپهر قدر بزرگی که بر عدو و ولی

بضر و نفع بگردد همی سپهر آیین

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۹ - هم در مدح آن بزرگ

 

حریم ملک چنان شد ز امن و حشمت او

که بنده وار برد سجده کبک را شاهین

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۹ - هم در مدح آن بزرگ

 

نمونه ای ز فروزنده عفو او فردوس

نشانه ای از گدازنده خشم او سجین

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۹ - هم در مدح آن بزرگ

 

هوای جان بفروزد گرش بتابد مهر

بنای عمر بسوزد گرش بجوشد کین

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۹ - هم در مدح آن بزرگ

 

گمان او دل او را گواهی ندهد

که نه سجل کند او را به وقت علم یقین

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۹ - هم در مدح آن بزرگ

 

به هر سپیده دمی و به هر شبانگاهی

عروس روز که گیتی ازو برد تزیین

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۹ - هم در مدح آن بزرگ

 

ز حرص طلعت او بر زند ز گردون سر

ز شوق خدمت او برنهد به خاک جبین

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۹ - هم در مدح آن بزرگ

 

زهی زدوده و افزوده دین و دولت را

به رأی های صواب و به عزم های متین

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۹ - هم در مدح آن بزرگ

 

بکرد حشمت تو کار رایت و مرکب

نمود خامه تو فعل خنجر و زوبین

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۹ - هم در مدح آن بزرگ

 

ذکا و ذهن تو در سبق وامق و عذرا

سخا و طبع تو در عشق خسرو و شیرین

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۹ - هم در مدح آن بزرگ

 

در آفرینش اگر مرکبی شدی اقبال

به نام جاه تو بودیش داغ گرد سرین

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۹ - هم در مدح آن بزرگ

 

وگرنه مهر فراوان شدی و این نه رواست

به نقش نام تو زادی ز کان و کوه نگین

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۹ - هم در مدح آن بزرگ

 

درنگ حزم تو در مغز کوه گیرد جای

شتاب عزم تو بر پشت باد بندد زین

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۹ - هم در مدح آن بزرگ

 

اگر بسنجد حلم تو را سپهر کند

ز کوه قافش پا سنگ پله شاهین

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۹ - هم در مدح آن بزرگ

 

دل ولی و عدوی تو را امید و نهیب

که هست اصل حیات و ممات از آن و ازین

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۹ - هم در مدح آن بزرگ

 

همی نوازد چون زیر رود از زخمه

همی شکافد چون مغز سنگ از میتین

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۹ - هم در مدح آن بزرگ

 

اگر نباشد رای تو را سپهر دلیل

وگر نگردد عز تو را ستاره معین

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۹ - هم در مدح آن بزرگ

 

شکسته بینی جرم صحیفه گردون

گسسته یابی عقد طویله پروین

مسعود سعد سلمان
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode