گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۱

 

شکیب نیست ز معشوق، عشق سرکش را

که سوختن نبود اشتهای آتش را

ز چوب گل من دیوانه را چه ترسانی؟

کسی به چوب نترسانده است آتش را

تلاش مرتبه امتیاز کمتر کن

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۲

 

ز آه سرد چه پرواست حسن سرکش را؟

نسیم، بال و پر سرکشی است آتش را

به خط تسلی ازان لعل آبدار شدم

که خاک می کشد از آب بهتر آتش را

ز برق شوخی او ریخت کوه قاف از هم

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۳

 

عرق به چهره نشسته است آن پریوش را

که دیده است به این آبداری آتش را؟

ز عکس خویش در آیینه روی می پوشد

چگونه رام توان کرد آن پریوش را؟

مکن اشاره ابرو به کار بوالهوسان

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۴

 

ز گریه سرکشی افزود آن پریوش را

که شعله ور کند اشک کباب، آتش را

ز چهره عرق آلود یار در عجبم

که کرده است چسان جمع، آب و آتش را؟

عنان نخل خزان دیده در کف بادست

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۹۰

 

چه آتش است به جان این دل مشوش را؟

که می خورد چو می ناب خون آتش را

صائب تبریزی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷

 

ز ناله منع مکن عاشق بلاکش را

کسی نه بسته به افسون زبان آتش را

به گرم و سرد جهان هر که ساخت همچون شمع

شکسته رونق بازار آب و آتش را

هجوم خار کند شعله را قوی چنگال

[...]

سیدای نسفی
 
 
sunny dark_mode