گنجور

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۸

 

به سینه گریه گره شد نقاب برتر کش

دل کباب مرا زآتش درون برکش

نوشتم آن چه ز دل بر زبان من دادی

به سهو اگر رقمی کرده ام قلم درکش

برون خرام و بیارای بزم و خوش بنشین

[...]

نظیری نیشابوری
 

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۴

 

بیا به باغ و نقاب از رخ چمن برکش

دل عدو نه اگر خون شود در آذر کش

بیا و منظر بام فلک نشیمن ساز

بیا و شاهد کام دو کون در بر کش

سمن به جیب غنا از نوای مطرب ریز

[...]

غالب دهلوی
 
 
sunny dark_mode