گنجور

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش چهارم

 

دلم ز وصل تسلی نمی شود امروز

اگر غلط نکنم، هجر یار نزدیک است

شیخ بهایی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۹

 

به زیر خاک فصیحی به چشم گریان رفت

مزار اوست هر آنجا که چشمه‌ساری هست

فصیحی هروی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۵۰۵

 

شرر به آتش و شبنم به بوستان برگشت

حضور خاطر عاشق هنوز در سفرست

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » ابیات منتسب » شمارهٔ ۲۰

 

تلاش بیهده ای می کند سر خورشید

ستاده (فتاده؟) است بلند، آستان حضرت دوست

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » ابیات منتسب » شمارهٔ ۲۱

 

چو داغ لاله مرا در حدیقه هستی

به پاره دل و لخت جگر مدار گذشت

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷۷

 

شرر به آتش و شبنم به بوستان برگشت

حضور خاطر عاشق هنوز در سفرست

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷۷

 

حباب کسب هوا می کند ز بی بصری

درین محیط که کشتی نوح در خطرست

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷۷

 

دمید صبح قیامت، رسید روز جزا

هنوز صائب مغرور مست و بیخبرست

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷۴

 

بود ز آب و زمین بی نیاز، حاصل ما

که تخم مردم آزاده، دامن افشانی است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷۴

 

ز پرده سوزی عصمت بود زلیخا خوار

عزیز گشتن یوسف ز پاکدامانی است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷۴

 

ز چین ابروی دلدار نیستم نومید

که نوبهار در آغاز، غنچه پیشانی است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷۴

 

مرا چگونه جلای وطن کند دلگیر؟

که در صدف، گهرم بی صدف ز غلطانی است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷۴

 

مرا به صحبت همجنس رهنما گردید!

که مومیایی این دلشکسته، انسانی است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷۴

 

اگرچه نیست مرا بهره ای ز جمعیت

به این خوشم که دل ایمن از پریشانی است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷۴

 

ز انتظار به چشمم سیه شده است جهان

علاج دیده من سرمه سلیمانی است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷۴

 

مرا ز هوش لب نوخطان برد صائب

سیاه مستی من زین شراب ریحانی است

صائب تبریزی
 

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰

 

دلم گرفت ازین خاکدان پر وحشت

ره بهشت کدامست و منزل راحت

بلاست صحبت بیگانه و دیار غریب

کجاست منزل مألوف و یار بی کلفت

زسینه گشت جدا و نیافت محرم راز

[...]

فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱

 

گرانی از بدرون آید از در جنت

برون روم زدر دیگر ای فلان همت

خیال قرب گرانان دلم گران دارد

چو جای دیدن ایشان و کلفت صحبت

شود زدور چو سنگین عمامهٔ پیدا

[...]

فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴

 

برای آن که ظهور امام زود شود

همیشه ورد سحرگاه فیض العجل است

فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶

 

چو شعله زاتش شوقت مدام سوزد فیض

که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست

فیض کاشانی
 
 
۱
۴
۵
۶
۷
۸
۱۱
sunny dark_mode