گنجور

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات از رسالهٔ جلالیه » شمارهٔ ۵۹

 

برای خاطر غیرم به صد جفا کشتی

ببین برای که ای بی‌وفا کرا کشتی

بر آن دمی که دمیدی نهان بر آتش غیر

چراغ انجمن افروز عشق ما کشتی

رقیب دامن پاکت گرفت و پاک نسوخت

[...]

محتشم کاشانی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۱

 

مرا بجرم وفای من از جفا کشتی

جفا نگر، که چو دیدی ز من وفا کشتی!

بآن گناه، که بیگانه را کسی بکشد

تو بیوفا، همه یاران آشنا کشتی

نشد ز قید تو مرغی رها، مگر مرغی

[...]

آذر بیگدلی
 

رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۰

 

بسی ز اهل وفا گرچه از جفا کشتی

به این جفا که مرا می کشی که را کشتی

برای غیر مرا کشتی آفرین بر تو

که بهر خاطر بیگانه آشنا کشتی

ز شادی غم من وز غم جدائی تو

[...]

رفیق اصفهانی
 
 
sunny dark_mode