گنجور

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۵

 

چو شیشه بود تمنا تن کبود، مرا

فلک به سنگ جفای تو آزمود، مرا

نهفته بود مرا جسم چون شرار به سنگ

وصال سوخته جانی ز خود ربود مرا

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۶

 

سمند جلوه او، کرده تا غبار مرا

چو گردباد، بلند است از مزار مرا

عشق کرده ست رسا، ناله غمّاز مرا

سرمهٔ سوختگی ساخته، آواز مرا

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۱

 

فکند از نظرش، چشم کینه خواه مرا

به نیمه راه، نگهداشت، آن نگاه مرا

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۲

 

شرار آتش دل، شبنم است باغ مرا

نفس چو گرم کشم، تر کند دماغ مرا

نگاه مست تو، دل را به هوش نگذارد

به خون توبه نشانده ست می، ایاغ مرا

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۷

 

خوش آنکه غازه گر آیم رخ فرنگ تو را

زخون دیده فروزم، چراغ رنگ تو را

دلیل مقصد آوارگان عشق منم

نشان بوسه گذارم، دهان تنگ تو را

شکستت ای چمن آرای آرزو مرساد

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۸

 

نبرده لذت دیدار دلگشای تو را

غلط به آینه، هر کس کند صفای تو را

به رهگذار تو صید کرشمه هاست دلم

که ناز نرگس لیلی ست، نقش پای تو را

گداخت ناله من، آشنا و بیگانه

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۵۶

 

غم دل از می و مطرب مرا فزود اینجا

ترانه را چه اثر؟ باده را چه سود اینجا؟

تو در کنار رقیبانی و من آه کشم

عجب که آتشم آنجا فتاده دود اینجا

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۵۸

 

ترانه کرد صریر نیم، دراز اینجا

که دیگری نشود داستان طراز اینجا

درین دیار به حال هنر که پردازد؟

فتاده در عدم آباد، امتیاز اینجا

سماع دیر مغان کن، ز تار عود دلم

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۸۳

 

زهی ز خط تو خرّم، بهار مشرب‌ها

حلال بر همه‌کس خون توبه، زان لب‌ها

چه جادوی است ندانم؟ که می‌کند با دل

به یک کرشمه نگاه تو، طیٓ مطلب‌ها

هوای ابر غنیمت بود، که می‌ترسم

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۹۲

 

شراب تشنه بسی موج زد، ایاغ کجاست؟

کباب سوختگی بوی زد، دماغ کجاست؟

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۰۸

 

به گلشنی که رخش، گوشهٔ نقاب شکست

به جای عارض گل، رنگ آفتاب شکست

میان درد تو، دارم نهان شکسته دلی

خوش است بخت سبویی که در شراب شکست

گرفته گرد کسادی، دکان زلف تو را

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۴۶

 

شراب لعلی آن نوش لب، به ما چه رسد؟

ز آب خضر، به ما خون گرفته ها چه رسد؟

چو نی فتاده مرا همدمی، به دم سردان

تن نحیف مرا تا ازین هوا چه رسد

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۸۳

 

مباد، نفس ز قید خرد گشاده شود

بلاست چون سگ درّنده، بی قلاده شود

حریف درد تو اکنون نمی شود دل من

که زور باده، کهن چون شود زیاده شود

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۹۵

 

یکایک از نظرم نور پیکران رفتند

ستاره های شب افروزم از میان رفتند

به زمهریر جهان، هم صفیر زاغانم

خزان رسید و گل افسرد و بلبلان رفتند

ز خون دل شکنم بعد از این خمار، مگر

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۳۲

 

چمن، به سایه نشینان خرمی بگذار

بیا به تربت ما، خاک بی غمی بگذار

به بانگ نالهٔ ما می توان خروشیدن

به بلبلان چمن، رسم همدمی بگذار

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۳۳

 

کنون ز تربتم ای شوخ، سرگران مگذر

به شمع کشتهٔ خود آستین فشان مگذر

مباد توده ی خاکسترم به باد دهی

ز خاک سوخته ات، آتشین عنان مگذر

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۳۸

 

ز خط شده ست عذارش بنفشه زار امروز

کرشمهٔ عجبی می کند بهار امروز

گرفته ام به سخن لعل می چکانش را

به خون توبه چرا نشکنم خمار امروز؟

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۴۵

 

نمی کشد، دل ما را به دام و دانهٔ خویش

رهین منّتم، از زشتی زمانه خویش

به دیر و کعبه نیارم سر نیاز فرود

مرا که خاک مراد است، آستانهٔ خویش

خوش است بلبلم از عیش جاودانهٔ خویش

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۵۳

 

به عشق روی تو، چون لاله داغ می طلبم

گدای کوی مغانم، ایاغ می طلبم

شبی به خواب من تیره روزگار بیا

سیاه خیمه نشینم، چراغ می طلبم

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۵۷

 

غبار گشتم و سرگشته وار می گردم

هنوز گرد سر انتظار می گردم

به این فسردگی، از هجر گلعذارانم

اگر خزان بگذارد، بهار می گردم

ترحمی،که چو پروانه ی برون از بزم

[...]

حزین لاهیجی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode