گنجور

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۶

 

چنین که با غم گرفته‌ام خو مخوان به بزمم به میگساری

که ظلم باشد میی که آن را کشد حریفی به ناگواری

ز تیغ جورت ستیزه‌کارا مرا چو کشتی تو خون‌بها را

پس از هلاکم بود خدا را که شرح حالم به خون نگاری

به باغ جنت برم چه حسرت ز تاج و دولت کشم چه منت

[...]

طبیب اصفهانی
 
 
sunny dark_mode