گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۲۰

 

میخواره را امروز بین غرق شراب شکرین

موری ست اندر انگبین گویی گرفتار آمده

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۲۰

 

چنگ از نوای ارغنون از بس که جانی کرده خون

تن تن کنان جانی برون از زیر هر تار آمده

امیرخسرو دهلوی
 

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۹

 

جامی لبا لب بایدت لب بر لب ساقی بده

زان بادهٔ باقی بکش وین باقی جان را بده

ای ساقی مه روی من بهر حیات نوی من

هم برقع از رخ برفکن هم از جبین بگشا گره

گویند در جنت بود از بهر زاهد میوه‌ها

[...]

فیض کاشانی
 

رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۹

 

ای می فروش آزادیم زین سبحهٔ صددانه ده

این سبحهٔ صددانه را بستان و یک پیمانه ده

از حرف غیری در گرو تا کی حدیث من شنو

از ره به آن افسون مرو گوشی به این افسانه ده

از آشنائی بی سبب کردی چو دوری روز و شب

[...]

رفیق اصفهانی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۲۳ - رونق کرمانی

 

گفتم وصالت در جهان ممکن بود برعاشقی

گفت آری اما آن زمان کز هستی او بود نه

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۰ - مظفر کرمانی قُدِّسَ سِرُّه

 

از بادهٔ ما جرعه‌ای، گر عارف و زاهد خورد

آن را فزاید معرفت، این را فزاید زندقه

رضاقلی خان هدایت
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۲۰

 

صد آسمان کیوان نحس از برج اقبالم سیه

سر زد که زان حالم تبه

صفایی جندقی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode