×
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲
چندان بنالم نالهها چندان برآرم رنگها
تا برکنم از آینه هر منکری من زنگها
بر مرکب عشق تو دل میراند و این مرکبش
در هر قدم میبگذرد زان سوی جان فرسنگها
بنما تو لعل روشنت بر کوری هر ظلمتی
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴۲
دارند اگر سررشتهای در کف به ظاهر چنگها
در پنجه مطرب بود سررشته آهنگها
از من مدان چون باغ اگر هردم به رنگی میشوم
بیرنگی او میزند بر آب زینسان رنگها
موسی چه غم دارد اگر صد کوه طور از جا رود؟
[...]