گنجور

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۷ - آمدن فغفور به جنگ نریمان

 

بد از شهر ها سیصد و شست و پنج

ز گردش سراسر چو آکنده گنج

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۸ - رسیدن گرشاسب به نزد نریمان و گرفتاری فغفور

 

ز زر خشت تیرست و سی بار پنج

که مردی یکی بر گرفتی به رنج

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۰ - خبر یافتن فریدون از آمدن نریمان

 

صدش بدره بخشید دینار گنج

ز هر دیبه رخت پنجاه و پنج

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۲

 

شه بلخ چندان برافشاند گنج

که ماند از کشیدن جهانی به رنج

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۲

 

همان گه شد آسان بر آن ماه رنج

پدید آمدش در گویا ز گنج

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۴ - داستان قباد کاوه

 

ز گرشاسب ما بیش بردیم رنج

بدو بیش بخشد همی شهر و گنج

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۴ - داستان قباد کاوه

 

نماند به تیغ و به تدبیر و گنج

که آید ز دشمن به کشورش رنج

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۹

 

همی خواست کآسوده گردد ز رنج

که تا رفت زی طنجه بد سال پنج

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۴۰ - سپری شدن روزگار گرشاسب

 

مبندید دل در سرای سپنج

کش انجام مرگست و آغاز رنج

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۴۳ - خبر یافتن فریدون از مرگ گرشاسب

 

نه آن ماند خواهد که بازور و گنج

نه آن کس که درویش با درد و رنج

اسدی توسی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode