گنجور

عنصرالمعالی » قابوس‌نامه » باب سیوم: اندر سپاس داشتن از خداوند نعمت

 

سزد گر بری بنده‌ای را گلو

که آید خداوندیش آرزو

عنصرالمعالی
 

عنصرالمعالی » قابوس‌نامه » باب چهارم: اندر فزونی طاعت از راه توانستن

 

جهان دیدگان را بنادیدگان

نکردند یکسان پسندیدگان

عنصرالمعالی
 

عنصرالمعالی » قابوس‌نامه » باب یازدهم: اندر ترتیب شراب خوردن و شرایط آن

 

که پازهر زهر‌ست که‌افزون شود

کز اندازهٔ خویش بیرون شود

عنصرالمعالی
 

عنصرالمعالی » قابوس‌نامه » باب دوازدهم: اندر مهمانی کردن و مهمان شدن و شرایط آن

 

اگر دوست مهمان بود یا نه دوست

شب و روز تیمار مهمان نکوست

عنصرالمعالی
 

عنصرالمعالی » قابوس‌نامه » باب بیستم:اندر کارزار کردن

 

به‌نام نکو گر بمیرم رواست

مرا نام باید که تن مرگ راست

عنصرالمعالی
 

عنصرالمعالی » قابوس‌نامه » باب بیست و هشتم: اندر دوست گزیدن و رسم آن

 

برادر برادر بود دوست به

چو دشمن بود بی‌رگ و پوست به}

عنصرالمعالی
 

عنصرالمعالی » قابوس‌نامه » باب بیست و هشتم: اندر دوست گزیدن و رسم آن

 

بشوی ای برادر از آن دوست دست

که با دشمنانت بود هم نشست

عنصرالمعالی
 

عنصرالمعالی » قابوس‌نامه » باب چهل و چهارم: در آیین جوانمردی

 

من صوفی‌ام ای روی تو از خوبان فرد

هر کس داند پیر و جوان و زن و مرد

حلوا‌ست لب سرخ تو از شیرینی

حلوا در کار صوفیان باید کرد

عنصرالمعالی