گنجور

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش دوم - قسمت اول

 

چنین دارم از پیر داننده یاد

که شوریده ای رو به صحرا نهاد

پدر در فراقش نخورد و نخفت

پسر را ملامت بکردند، گفت:

از آن گه که یارم کس خویش خواند

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش دوم - قسمت اول

 

به فتراک پاکان درآویز چنگ

که عارف ندارد ز دریوزه ننگ

برو خوشه چین باش سعدی صفت

که گردآوری خرمن معرفت

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش دوم - قسمت دوم

 

اگر در جهان، از جهان رسته ای است

در از خلق بر خویشتن بسته ای است

کس از دست جور زبان ها نرست

اگر خودنمای است و گر حق پرست

اگر بر شوی چون ملک باسمان

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش دوم - قسمت دوم

 

به شهری در، از شام غوغا فتاد

گرفتند پیری مبارک نهاد

هنوز این حدیثم به گوش اندر است

چو قیدش نهادند بر پا و دست

که گفت ار نه سلطان اشارت کند

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت اول

 

زویرانه ای عارفی ژنده پوش

یکی را نباح سگ آمد به گوش

به دل گفت بانگ سگ این جا چراست

درآمد که درویش صالح کجاست

نشان سگ از پیش و از پس ندید

[...]

شیخ بهایی
 
 
sunny dark_mode