گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۵۲

 

نوبهار است و گل و موسم عید، ای ساقی

باده نوش و گذر از وعد و وعید، ای ساقی

روز محشر نبود هیچ حسابش به یقین

هر که در کوی مغان گشت شهید، ای ساقی

گشت پیمانه چو تسبیح روان در کف شیخ

[...]

امیرخسرو دهلوی
 
 
sunny dark_mode