گنجور

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۷

 

پیش از آندم که می و میکده در عالم بود

جان من با لب خندان قدح همدم بود

بوی خون کز دهنم میدمد امروزی نیست

زانکه این رایحه در آب و گل آدم بود

لب جانبخش تو در خنده مرا دل میداد

[...]

کمال خجندی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۱۹۸

 

در بساط آسمان خشک، همت کم بود

آفتابش کاسه دریوزه شبنم بود

صائب تبریزی
 

ملک‌الشعرا بهار » اشعار محلی » شمارهٔ ۷ - قطعه

 

ای بهار طور نمیری که بگن شکرکه مرد

گور بگورکه ز دستش بعذاب عالم بود

خوب آدم بمیره طورکه مخلوق بگن

ایها الناس کیک‌ه مرد عجب آدم بود

ملک‌الشعرا بهار
 
 
sunny dark_mode