گنجور

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۵۴

 

در سر زلف سیاه تو چه سوداست که نیست

وز غم عشق تو در شهر چه غوغاست که نیست

گفتی از لعل من امروز تمنّای تو چیست

در دلم زان لب شیرین چه تمنّاست که نیست

بجز از زلف کژت سلسله جنبان دلم

[...]

خواجوی کرمانی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۴

 

چشم صاحب نظران در پی دنیاست که نیست

سر خط ساده دلان نقش تمناست که نیست

جلوهٔ حسن کجا، حوصلهٔ عشق کجا؟

درکف نه صدف آن گوهر یکتاست که نیست

شور آشفتگی و شیوهٔ سرگردانی

[...]

حزین لاهیجی
 
 
sunny dark_mode