گنجور

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹

 

دلم از دست غمت دامن صحرا بگرفت

غمت از سر ننهم گر دلت از ما بگرفت

خال مشکین تو از بنده چرا در خط شد

مگر از دود دلم روی تو سودا بگرفت

دوش چون مشعله شوق تو بگرفت وجود

[...]

سعدی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۳۹

 

ناز بیماری ازان چشم گرانخواب گرفت

جوهر تیغ ازان موی میان تاب گرفت

طاق ابروی تو شد زرد ز دود دل من

آتش از سینه قندیل به محراب گرفت

می کند شیشه می جلوه فانوس امشب

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode