گنجور

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱

 

گر ز می رنگ نبودی گل سیرابش را

شیوه مستی نشدی نرگس پر خوابش را

ما چنین غرقه به خون از پیِ آنیم ز اشک

که در اوّل نگرفتیم سرِ آبش را

آه گرم از سبب آنکه مرا بی سببی

[...]

خیالی بخارایی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۸

 

تا به حدی است لطافت رخ پرتابش را

که عرق داغ کند لاله سیرابش را

تا به دامان قیامت نشود چشمش خشک

یک نظر هر که ببیند گل سیرابش را

وحشت از صحبت مجنون نکند چشم غزال

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode