×
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۹۳۹
الله الله چه شوخ دیده کسی
که به فریاد هیچ کس نرسی
من تو را خواهم از دو عالم و بس
کز دو عالم همین مرا تو بسی
از توام جز تو آرزویی نیست
[...]
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۹۹۶
ای به بالا همانک می دانی
تو گلی ما همانک می دانی
گر روی در چمن ز رشک قدت
رود از جا همانک می دانی
بر تو سیم ناب و اندر سیم
[...]
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰۹
این چنین خوب و نازنین که تویی
نبود هیچ کس چنین که تویی
گر گلستان جنتم بخشند
نروم زان گل زمین که تویی
صحبت جان و تن نیارد تاب
[...]