گنجور

 
جامی

الله الله چه شوخ دیده کسی

که به فریاد هیچ کس نرسی

من تو را خواهم از دو عالم و بس

کز دو عالم همین مرا تو بسی

از توام جز تو آرزویی نیست

انت سولی و انت ملتمسی

چون نی از خویشتن تهی شده ام

با تو دارم هوای هم نفسی

کرده عشق تو در ولایت دل

روزها شحنگی و شب عسسی

بلبلا ناله کن ز فرقت گل

که گرفتار مانده در قفسی

جامی از عشق نیکوان بازآی

عمر بگذشت چند بوالهوسی

 
 
 
مسعود سعد سلمان

ای بد از نیک فرق کرده بسی

قدر دعوی شناخته ز خسی

بده انصاف حق که هست امروز

دانشت را تمام دست رسی

به تکلف چنین سخن خیزد

[...]

عراقی

گفتمش: مثل این نگفته کسی

گفت: ازین نوع گفته‌اند بسی

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از عراقی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه