گنجور

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۸

 

ببر آورد بخت پوده درخت

من بدین شادم و تو شادی سخت

عنصری
 

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۹

 

زان مثا حال من بگشت و بتافت

که کسی شال جست و دیبا یافت

عنصری
 

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۱۰

 

هر که فرهنگ ازو فروهیدست

تیز مغزی ازو نکوهیدست

عنصری
 

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۱۱

 

گرد پرگار چرخ مرکز بست

شبه مرجان شد و بلور جمست

عنصری
 

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۱۲

 

سرد آهش چو زنگیانی زشت

که ببیزند خردۀ انگشت

عنصری
 

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۱۳

 

رای دانا سر سخن ساریست

نیک بشنو که این سخن باریست

عنصری
 

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۱۴

 

آن صنم را ز گاز و ز نشکنج

تن بنفشه شد و دو لب نارنج

عنصری
 

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۱۵

 

بیوفا هست دوخته بدو نخ

بد گهر هست هیزم دوزخ

عنصری
 

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۱۶

 

چون برون جست مرز از سوراخ

شد سموره بنزد او گستاخ

عنصری
 

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۱۷

 

چون بیامد بوعده بر سامند

آن کنیزک سبک زبام بلند

برسن سوی او فرود آمد

گفتی از جنبشش درود آمد

جان سامند را بلوس گرفت

[...]

عنصری
 

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۱۸

 

از تک اسب و بانگ نعرۀ مرد

کوه یر نوف شد هوا پر گرد

عنصری
 

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۱۹

 

پادشاهی که با شکه باشد

حزم او چون بلند که باشد

عنصری
 

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۲۰

 

هر که بر درگه ملوک بود

از چنین کار با خدوک بود

عنصری
 

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۲۱

 

گفت کاین مردمان بی باکند

همه همواره دزد و چالاکند

عنصری
 

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۲۲

 

دل پهلو پسر بساز آورد

ساز مهرش همه فراز آورد

عنصری
 

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۲۳

 

بر سر باد تند و موج بلند

تا بیک آبخوستشان افکند

عنصری
 

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۲۴

 

فعل آلوده گوهر آلاید

از خم سر که سر که پالاید

هر کجا گوهری بدست بدیست

بدگهر نیک چون تواند زیست

بد ز بد گوهران پدید آید

[...]

عنصری
 

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۲۵

 

لشکر شادبهر در جنبید

نای رویین و کوس بغر نبید

عنصری
 

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۲۶

 

هر که را راهبر ز غن باشد

منزل او بمرزغن باشد

عنصری
 

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۲۷

 

با درفش ار تپانچه خواهی زد

باز گردد بتو هر آینه بد

عنصری
 
 
۱
۲
۳
۴
۵