گنجور

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۳ - در مدح امیر نصر بن ناصر الدین سبکتگین

 

هر سؤالی کز آن لب سیراب

دوش کردم همه بداد جواب

گفتمش جز شبت نشاید دید

گفت پیدا بشب بود مهتاب

گفتم از تو که برده دارد مهر

[...]

عنصری بلخی
 

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۷ - در مدح ابوالمظفر نصر بن سبکتگین

 

بت که بتگر کندش دلبر نیست

دلبری دستبرد بتگر نیست

بت من دل برد که صورت اوست

آزری وار و صنع آزر نیست

از بدیعی ببوستان بهشت

[...]

عنصری بلخی
 

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - در مدح امیر نصر بن سبکتگین

 

رامش افزای باد و نیک اختر

بر ملک اورمزد شهریور

نامور میر نصر ناصر دین

بوالمظفر که عزم اوست ظفر

رؤیت و خلق اوست جان و خرد

[...]

عنصری بلخی
 

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۱۹ - در مدح امیر نصر بن ناصر الدین سبکتگین

 

ای پری روی آدمی پیکر

رنج نقاش و آفت بتگر

تیرگی مر خط ترا بنده است

روشنایی رخ ترا چاکر

جادویی غمزۀ ترا تبع است

[...]

عنصری بلخی
 

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۵۱

 

آمد ای شاه دوش ناگاهان

فیلسوفی به نزد من مهمان

پاک چون رای تو ز دوده سخن

تیز چون تیغ تو گشاده زبان

گفت با من زهر دری و شنید

[...]

عنصری بلخی
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۳

 

گر به پیغاله از کدو فکنی

هست پنداری آتش اندر آب

عنصری بلخی
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۲۸

 

ای دریغا کزین منور جای

زیر خاک مغاک باید شد

پاک ناکرده تن ز گرد گناه

پیش یزدان پاک باید شد

با چنین خاطری چو آتش و آب

[...]

عنصری بلخی
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۳۸

 

دل و دامن تنور کرد و غدیر

سرو و لاله کناغ کرد و زریر

عنصری بلخی
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۷۵

 

تو چگونه رهی که دست اجل

بر سر تو همی زند سر پاس

عنصری بلخی
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۷۶

 

تاسه گردم ترا چو حق شنوی

من نگویم رواست شوتوبتاس

عنصری بلخی
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۷۸

 

خود فزاید همیشه مهر فروغ

خود نماید همیشه گوهر اخش

عنصری بلخی
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۷۹

 

تو نبینی که اسب توسن را

بگه نعل بر نهند لبیش

عنصری بلخی
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۸۱

 

خود فزاید همیشه گوهر اخش

خود فزاید همیشه مهر فروغ

عنصری بلخی
 

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۱

 

سر که یابد گسسته کیسنه را

دور باشد بتاوه کرسنه را

عنصری بلخی
 

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۲

 

نتوان ساخت از کدو گوداب

نه ز ریکاشه جامۀ سنجاب

عنصری بلخی
 

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۳

 

شاه غزنین چو نزد او بگذشت

چون دویزه بگردش اندر گشت

عنصری بلخی
 

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۴

 

او مرآن را در آن یله کرده است

مهر او را ز دل خله کرده است

عنصری بلخی
 

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۵

 

صعب چون بیم و تلخ چون غم جفت

تار چون گور و تنگ چون دل زفت

عنصری بلخی
 

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۶

 

مرورا گشت گردن و سر و پشت

سر بسر کوفته بکاج و بمشت

عنصری بلخی
 

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۷

 

از غم تو بدل گریغش نیست

هر چه دارد ز تو دریغش نیست

عنصری بلخی
 
 
۱
۲
۳
۵