×
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۴۹ - عقد چهاردهم در شکر که صرف کردن نعمت منعم است در حق گزاری او و اعتراف به عجز و قصور در سپاسداری او
هر چه زین چرخ گره بر گره است
نعمت عافیت از جمله به است
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۰۲ - مناجات در انتقال از حلم به بشر و طلاقت وجه
گرچه خود را به یقین جلوه ده است
بر جبینش ز گمان صد گره است
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۱۸ - عقد سی و هفتم در دلالت رعایا چه غایب و چه حاضر به حق شناسی و شکرگزاری سلاطین چه عادل و چه جابر
بر کمانش که ز هر گوشه زه است
زو به صید ظفرت توشه ده است
بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹
از سیه چشم توروزم سیه است
آفت جان ودل از یک نگه است
گردچشمت ز پی غارت دل
مژه صف بسته چو شاه و سپه است
نه چو بالای توسرو است به باغ
[...]