گنجور

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۶۵

 

گوهر عشق تو را دل صدف است

ناوک درد تو را جان صدف است

بحر اسرار شناسد خود را

شیخ مغرور که بادش به کف است

رخنه تیغ جفایت به سرم

[...]

۷ بیت
جامی
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۱۴ - احمد لایَنصَرِف

 

فکرِ شاهِ فَطِنی باید کرد

شاهِ ما گُنده و گول و خِرِف است

تخت و تاج و همه را وِل کرده

در هُتل هایِ اُروپ مُعتَکِف است

نشود منصرفِ از سَیرِ فَرَنگ

[...]

۳ بیت
ایرج میرزا