گنجور

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - داستان کفش ابوالقاسم طنبوری بغدادی

 

بیقین یاوه شده است اندر آب

گشته بوالقاسم ازین غصه کباب

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - داستان کفش ابوالقاسم طنبوری بغدادی

 

خویش و بیگانه و همسایه بخواب

خورده از ساغر مهتاب شراب

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۵

 

زالی از مردم آن ده بشتاب

بر سرچشمه روان شد پی آب

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۵

 

تا توانست بتعجیل و شتاب

خورد از آن قلیه و بریان کباب

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۵

 

گفتش آن یک بود این باده ناب

دشمن شرم و خرد مایه خواب

ادیب الممالک
 

ایرج میرزا » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۳

 

دست حافظ به در از جامۀ خواب

هشته در دست یکی جام شراب

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۱۲ - هدیۀ عاشق

 

نشده از گل رویش سیراب

که فلک دسته گلی داد به آب

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۱۲ - هدیۀ عاشق

 

دید در رویِ شط آمد به شتاب

نو گلی چون گل رویش شاداب

ایرج میرزا
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۳۶ - تنبلی عاقبتش حمالی است

 

دست‌ و رو هیچ‌ نمی‌شست‌ به آب

چرک می‌کرد ورق‌‌های کتاب

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۳۶ - تنبلی عاقبتش حمالی است

 

درس می‌خواند شب‌ از روی کتاب

مشق خط کرده و می‌کرد حساب

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » دل مادر » وادی‌ السباع

 

کرده بر خاربنش جوجه‌، غراب

آشیان بسته به تلهاش‌، عقاب

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode