×
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - داستان کفش ابوالقاسم طنبوری بغدادی
بیقین یاوه شده است اندر آب
گشته بوالقاسم ازین غصه کباب
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - داستان کفش ابوالقاسم طنبوری بغدادی
خویش و بیگانه و همسایه بخواب
خورده از ساغر مهتاب شراب
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۵
تا توانست بتعجیل و شتاب
خورد از آن قلیه و بریان کباب
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۵
گفتش آن یک بود این باده ناب
دشمن شرم و خرد مایه خواب
ادیب الممالک » دیوان اشعار » منظومهها » در تقریظ شاهنامه و مثنویات و قطعات دیگر » شمارهٔ ۲۰ - ناتمام بخط ادیب الممالک
این خبر گفت یکی از اصحاب
که بدور عمر بن خطاب
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۳۶ - تنبلی عاقبتش حمالی است
دست و رو هیچ نمیشست به آب
چرک میکرد ورقهای کتاب
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۳۶ - تنبلی عاقبتش حمالی است
درس میخواند شب از روی کتاب
مشق خط کرده و میکرد حساب
ملکالشعرا بهار » منظومهها » دل مادر » وادی السباع
کرده بر خاربنش جوجه، غراب
آشیان بسته به تلهاش، عقاب