گنجور

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۹

 

خسرو آنست که در صحبت او شیرینی‌ست

در بهشت است که هم‌خوابه حورالعینی‌ست

دولت آنست که امکان فراغت باشد

تکیه بر بالش بی‌دوست نه بس تمکینی‌ست

همه عالم صنم چین به حکایت گویند

[...]

۱۱ بیت
سعدی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۶

 

آن چه شوریست ز عشق تو که اندر می نیست

و آن چه سرّیست ز اسرار تو کاندر نی نیست

در فراق تو مرا جان به لب آمد آخر

اثر وصل تو ای دوست بگو تا کی نیست

با دل خسته هجران‌کِش خود می‌گویم

[...]

۷ بیت
جهان ملک خاتون