گنجور

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۶۰

 

بر سر کوی خرابات محبت کوئیست

که مرا بر سر آن کوی نظر بر سوئیست

دهنش یکسر مویست و میانش یک موی

وز میان تن من تا بمیانش موئیست

ابروی او که ز چشمم نرود پیوسته

[...]

خواجوی کرمانی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۴

 

نفس باد صبا بیش معنبر بوییست

این چنین نکهت جان بخش هم از گیسوییست

بوی آن موی به هر سو که گذر خواهد کرد

سوی آن بوی شو ای دل که چه بس خوش بوییست

چشم سرمست و سر زلف تو بس آشفتست

[...]

جهان ملک خاتون
 
 
sunny dark_mode