گنجور

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۰ - در مدح حسام الدین

 

سائلان را گه لم قال بتوحید سئوال

مهله ندهد بصر میم رسانید کلام

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۰ - در مدح حسام الدین

 

متعلم را یکبار که گوید اعلم

کرده باشد ز علوم همه عالم اعلام

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۰ - در مدح حسام الدین

 

پسر خواجه شرعست و پس از صاحب شرع

خواجه ای نیست بعالم که ورا نیست غلام

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۰ - در مدح حسام الدین

 

شاد بادا پسر آن پدری کز پدرش

علما بر فلک افراخته دارند اعلام

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۰ - در مدح حسام الدین

 

دین همنام تو از تقویت تست قوی

دین همنام بتو نازد و تو از همنام

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۰ - در مدح حسام الدین

 

در مصاف نظر از حجت قاطع بر خصم

پور برهانی چون رستم دستان از سام

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۰ - در مدح حسام الدین

 

خوب را در بجهان نیست همال تو کسی

بکجا باشد اگر هست و که خوانند و کدام

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۰ - در مدح حسام الدین

 

دین علام که باقیست بفر علماست

چون رسد کار بفتوای رسول علام

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۰ - در مدح حسام الدین

 

علما یکتن باشند و مر آن یکتن را

سر تو خواهی بدن از همت شیخ الاسلام

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۰ - در مدح حسام الدین

 

گر بسر بردن تو طایفه ای تن ندهند

بره آمده خواهند شد اندام اندام

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۰ - در مدح حسام الدین

 

دشمن توسن تو رام شود با تو چو دید

بر مراد تو مدار فلک توسن رام

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۰ - در مدح حسام الدین

 

فلکی همت صدری و بدان دست رسی

که فلک را چو زمین آری زیر اقدام

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۰ - در مدح حسام الدین

 

تا بفرمان جهاندار جهان داور خلق

هر فلک را حرکاتست و زمین را آرام

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۰ - در مدح حسام الدین

 

از سر قدر و سری سر بفلک بر بفراز

وز ره حلم و تواضع بزمین بر بخرام

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۰ - در مدح حسام الدین

 

پادشاه علما باش چو جد و چو پدر

تا پدید آید در مملکتت خاص از عام

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۰ - در مدح حسام الدین

 

نوبنو باد سلام تو رسانده بپدر

از در مدرسه ات تا بدر دار سلام

سوزنی سمرقندی
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۶۶ - در عزلت و قناعت و جواب سائلی که از حکیم قصهٔ شعر گفتنش پرسید گوید

 

دی مرا عاشقکی گفت غزل می‌گویی

گفتم از مدح و هجا دست بیفشاندم هم

گفت چون گفتمش آن حالت گمراهی رفت

حالت رفته دگر باز نیاید ز عدم

غزل و مدح و هجا هرسه بدان می‌گفتم

[...]

انوری
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۹

 

قد من شد چو دو زلف به خم دوست بخم

دل من شد چو دو چشم دژم دوست دژم

دل دژم گشت و قدم چفته وزین گونه بود

دیده چون چشم دژم بیند و زلفین بخم

عشق زلف و لب معشوق شکیبم بستد

[...]

ادیب صابر
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۳۸

 

مادرم بخت بده است و پدرم جود و کرم

فرح ابن الفرح ابن الفرح ابن الفرحم

هین که بکلربک شادی به سعادت برسید

پر شد این شهر و بیابان سپه و طبل و علم

گر به گرگی برسم یوسف مه روی شود

[...]

مولانا
 

سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۴

 

زر بده مرد سپاهی را تا سر بنهد

و گرش زر ندهی سر بنهد در عالم

سعدی
 
 
۱
۲
۳
۴
۱۳
sunny dark_mode