گنجور

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » سایر » سرود

 

چون اسیرست در آن زلف سمن سای دلم

چکند گر نکند در شکنش جای دلم

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » سایر » سرود

 

بشد از دست من بی سر و بی پای دلم

دلم ای وای به دل وا دلم ای وای دلم

خواجوی کرمانی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۹۴ - دل تنگ

 

باز عشق آمد و زد خیمه به صحرای دلم

لشکر عشق صف آراست به یغمای دلم

دل پر حسرت من گشت گرفتار و اسیر

کرد مو سلسلهٔ سلسله در پای دلم

دل من پای به زنجیر و، شه کشور عشق

[...]

ترکی شیرازی
 
 
sunny dark_mode