گنجور

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۰

 

روز و شب، از رخ رخشنده ی شاه عجبی

آفتاب عجبی دارم و ماه عجبی

خط چون سبزه اش، از چهره ی چون گل زده سر

از زمین عجبی، رسته گیاه عجبی

دید آن مه گنه بیگنهی از من و، کشت؛

[...]

آذر بیگدلی
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۴

 

دارد آن مه نه همی چشم سیاه عجبی

به سر از نافه چین هشته کلاه عجبی

گفتمش چشم تو آهوی ختا را ماند

کرد بر روی من از خشم نگاه عجبی

نه عجب یوسف یعقوب گر افتاد به چاه

[...]

بلند اقبال
 

محیط قمی » هفت شهر عشق » شمارهٔ ۱۲۸ - مختوم به مدح و منقبت حضرت شاه مردان علیه السلام

 

عشق بخشنده مرا حشمت و جاه عجبی

از دل و آه سحر ملک و سپاه عجبی

رهنما عشق بود راه طلب ملک فنا

رهنمای عجبی دارم و راه عجبی

شرف خدمت درویش گرت دست دهد

[...]

محیط قمی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴

 

با دوصد ناز ز من دوش به راه عجبی

برده ماه عجبی دل به نگاه عجبی

طالب زلف تو دل بود شد ایدر ز نخست

به گناه عجبی رفت به چاه عجبی

من و چشم سیهش روز جهان کرد خراب

[...]

صفای اصفهانی
 
 
sunny dark_mode