گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۵

 

عاشق سوخته دل زنده به جانی دگر است

زین جهانش چه خبر کو به جهانی دگر است

بس که از خون دلم لاله خونین بشکفت

هر کجا می نگرم لاله ستانی دگر است

ای طبیب، از سر بیمار قدم باز مگیر

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

جلال عضد » دیوان اشعار » غزلیّات » شمارهٔ ۱۹

 

عاشق سوخته دل زنده به جانی دگر است

از جهانش چه خبر، کاو به جهانی دگر است

بس که از خون دلم لاله خونین بشکفت

هر کجا می نگرم لاله ستانی دگر است

ای طبیب! از سر بیمار قدم باز مگیر

[...]

جلال عضد