×
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸۸
آه کان طوطی دل بیشکرستان چه کند
آه کان بلبل جان بیگل و بستان چه کند
آنک از نقد وصال تو به یک جو نرسید
چو گه عرض بود بر سر میزان چه کند
آنک بحر تو چو خاشاک به یک سوش افکند
[...]

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۳۴
دل نازک به زبان بازی مژگان چه کند؟
سپر آبله با خار مغیلان چه کند؟
بیش ازین با من سودازده دوران چه کند؟
شومی جغد به این خانه ویران چه کند؟
سبکی کشتی نوح است گرانباران را
[...]

حکیم سبزواری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۴
تشنهٔ نوش لبت چشمهٔ حیوان چکند
خفتهٔ خاک درت روضهٔ رضوان چه کند
آن که از خاک نشینانِ درِ اهل دل است
تخم جم کی نگرد ملک سلیمان چه کند
هرکه گردید بدور حرم اهل صفا
[...]

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۹
دل نداند که فدای سر جانان چه کند
گر فدای سر جانان نکند جان چه کند
لب شکر شکنت رونق کوثر بشکست
تا دهان تو به سرچشمهٔ حیوان چه کند
جنبش اهل جنون سلسلهها را بگسست
[...]
