گنجور

کلیم » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۸ - تاریخ تولد

 

مردم دیده اقبال هنر، جعفرخان

که مدامش بکف بخت می کام بود

کرم ایزدیش داده گرامی پسری

که بماند بجهان تا زجهان نام بود

هاتفی از پی تاریخ بگوش دل گفت

[...]

کلیم
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۵۷

 

می روشن گهران چهره گلفام بود

نقل صاحب نظران چشم چو بادام بود

لب نو خط تو از چشم، سیه مست ترست

دانه خال تو گیرنده تراز دام بود

گرچه در ساغر خوبان دگر درد می است

[...]

صائب تبریزی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۴

 

ای خوش آن صیدی که صیاد باورام بود

خنک آنمرغ که باغش شکن دام بود

هر که لیلی دهدش سر به بیابان جنون

همچو مجنون همه جا وحش باورام بود

هر که را عقرب زلفت نکند پخته به نیش

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 
 
sunny dark_mode