گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۵

 

چون گل روی تو را آتش می تاب دهد

عارض پر عرقت چشم مرا آب دهد

سوی مسجد مرو ای قبله من ورنه امام

رو بسوی تو کند پشت به محراب دهد

نرگس مست تو ای شوح چه مشرب دارد

[...]

اهلی شیرازی
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰

 

دست مشاطه اگر زلف ترا تاب دهد

خون دلها گل رخسار ترا آب دهد

کاش بخت سیه از دیده شب بیدارم

روشنی را بستاند بعوض خواب دهد

خون دل رو بکمی کرده ز سوز تب هجر

[...]

کلیم
 
 
sunny dark_mode