×
عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۱۲
سرخ آن کس که رخ از باده گلگون نکند
فصل گل روی همان به که به هامون نکند
پای در درهٔ کیخسرو و دارا ننهد
سیر این منظره با خاطر محزون نکند
همه از دامن الوند پر از دامن گل
[...]
عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۱۸ - به نویسنده «شهریاران گمنام »
به توام شیفته از هر جهت، افکار تو کرد
دیده، نادیده، مرا تشنه دیدار تو کرد
آنچه از خامه پندار، پدید آوردی
شد یقین «نسخ یقین همه » پندار تو کرد
عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۲۲ - اسباب سرافرازی
هیچ کاری نشد اسباب سرافرازی من
آبرومندتر است از همه، سگبازی من