شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت دوم
آفتابی است قبول نظر اهل کمال
که به یک تابش او سنگ شود صاحب مال
تا ز گرد ره مردی نکنی سرمه ی چشم
از پس پرده ی غیبت ننمایند جمال
هر که خاصیت اکسیر محبت دانست
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت دوم
گل همان به که به هر حرف نیندازد گوش
ورنه درد دل مرغان چمن بسیار است
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم
ناصح از پند تو عشقم به دل افروخته شد
آتش است این نه چراغ است که از باد بمیرد
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت دوم
عارفی کو که کند فهم زبان سوسن
تا بپرسد که چرا رفت و چرا باز آمد
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت دوم
عشقبازان که تماشای نگار اندیشند
ننگشان باد اگر زانکه زعار اندیشند
کسوت مردم عیار بر آن قوم حرام
که در اندیشه ی گنج اند و زمار اندیشند
آذری از گل این باغ به بوئی نرسند
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت دوم
دست در حلقه ی آن زلف دو تا نتوان کرد
تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد
غیرتم کشت که محبوب جهانی لیکن
روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد
من چه گویم که ترا نازکی طبع لطیف
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت دوم
در ره عشق نشد کس بیقین محرم راز
هر کسی برحسب فهم گمانی دارد