گنجور

ملک‌الشعرا بهار » اشعار محلی » شمارهٔ ۶ - از یک غزل

 

مو مخام خوذم بزو ‌چشمه نوشت بزنم

لبام غنچه کُنُم، شرق تو گوشت بزنم

دل تو سنگ بیا دلت بدست مو بده

تا بمغز رقیب خرده فروشت بزنم

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » اشعار محلی » شمارهٔ ۷ - قطعه

 

ای بهار طور نمیری که بگن شکرکه مرد

گور بگورکه ز دستش بعذاب عالم بود

خوب آدم بمیره طورکه مخلوق بگن

ایها الناس کیک‌ه مرد عجب آدم بود

ملک‌الشعرا بهار
 
 
sunny dark_mode