×
جلال عضد » دیوان اشعار » غزلیّات » شمارهٔ ۱
به سر انگشت نما زاهد انگشت نما را
منظر دوست که تا سجده کند صنع خدا را
گر درین هر دو سرا خاک کف او به کف آرم
التفاتی نکنم حاصل این هر دو سرا را
آتشی دارم از آن سان که اگر برکشم آهی
[...]
جلال عضد » دیوان اشعار » غزلیّات » شمارهٔ ۲۵۱
ای سهی قدّ ترا سرو و صنوبر بندهای
عالمی حُسن ترا چاکر و چاکر بندهای
نرگس شوخ ترا جادوی کشمیر غلام
سحر ابروی ترا مانی و آزر بندهای
ای سر زلف ترا سنبل رعنا خادم
[...]