گنجور

سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹

 

یارب از ما چه فلاح آید اگر تو نپذیری

به خداوندی و فضلت که نظر باز نگیری

درد پنهان به تو گویم که خداوند کریمی

یا نگویم که تو خود واقف اسرار ضمیری

گر برانی به گناهان قبیح از در خویشم

[...]

سعدی
 

سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۲۰۰

 

نجس ار پیرهن شبلی و معروف بپوشد

همه دانند که از سگ نتوان شست پلیدی

گرگ اگر نیز گنهکار نباشد به حقیقت

جای آنست که گویند که یوسف تو دریدی

سعدی